امشب شب قدره .شب استجابت دعا..التماس دعای یه مامان...

به نام خدای مهربان

 اول هر سخنی سلام.. سلام به روی ماهت فاطمه عزیزم.سلام به روی ماهت حنانه بلا.گلهای مهربونم سلام سلامتی میاره انشاالله همیشه سلامت وسر بلند باشین. مامان عاطی از دیشب یه لحظه  چشم رو هم نزاشته .من وبابایی سحریمونو خوردیم و نمازمونو خوندیم شما دوتا عروسکا با بابایی خوابین ولی من بیدارم و مینویسم . امشب بیست و یکم رمضانه . شب قدره

• فاطمه عزیزم هر روز بهم میگی مامان منو برا سحری بیدار کن . اکه بیدار نشم روم اب بپاش منم میخوام روزه بگیرم .عزیزم قوربون اون دل پاکت که روسری رو با حجاب کامل سرت میکنی بعضی از شلواراتو بیرون نمیپوشی میگی مامان دیگه دارم بزرگ میشم زشته الهی فدای این احساس بزرگیت برم .ابجی حنانت هم کنار خواهر مهربون و زرنگی مث تو بزرگ میشه .انقدر دوستت داره که میگه ابجی نا(ابجی ناز).هر روز باهم بازی و بازیگوشی میکنین. ابجی حنانت که خیلی بازیگوش وشیطونه . وقتی یکم براش اخم میکنم زودی منو میبوسه وخود شیرینی میکنه .تازگی ها هم خیلی اصرار داره خودش دسشویی رفتنو یاد بگیره . همش میگه مامان جیش .یه بالش صورتی تام وجری داره که شدیدا روش حساسه کسی حق ناره سرشو روش بزاره .میگه بده باله .(بالش).وقتی میخواد شیر بخوره میره بالشش رو میاره میزاره روپشتش. شیر میخوره. تو هم بهش گیر میدی و شوخی میکنی اونم جیغ میکشه .عزیزم لذت میبرم وقتی نقاشی های زیبا میکشی که میشه از روش یه داستان ساخت ابجیت هم از یه طرف میاد تمام نوک مداد رنگیاتو میخوره بعضی موقع هم نقاشیتو پاره میکنه .فاطمه جونم عصبانی نشو تو هم یه موقعی کتابای منو یا خط خطی میکردی یا پاره میکردی . دوسالت نشده مداد رو درست دستت میگرفتی....این ماجرا ادامه دار فعلا خسته ام میرم بخوابم . راستی از همه اونایی که به وبلاگم سر میزنن التماس دعا دارم....فاطمه خانوم عزیزم